محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) حاج محمد آقای نخجوانی فرزند حاج علی عباس نخجوانی . از فضلا و مطلعین آذربایجان بود. در سال 1297 هَ . ق . در تبریز متولد شد. با وجود اشتغال به تجارت علاقه ٔ خاصی به جمعآوری کتب بخصوص کتب خطی داشت ، به مرور کتابخانه ٔ بزرگی فراهم آورد و در سال 1335 خورشیدی تمام آن را که در حدود 3700 مجلد بود به کتابخانه ٔ ملی تبریز واگذار کرد. از تألیفات او یکی فهرست کتب خطی کتابخانه ٔ تربیت و دیگری تصحیح و چاپ دیوان حکیم قطران تبریزی است . وفاتش در 15 مرداد 1341 هَ . ش . اتفاق افتاد.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۱ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ششمین از سلاجقه ٔ عراق و کردستان (548 - 554 هَ . ق ). (طبقات اسلام ص 137).
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) هفتمین از بنی مزید در حله (532 - 540 هَ . ق ). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 108).
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) هفتمین از عادلشاهیان و ربیچاپور (1035 - 1070 هَ . ق ). (یادداشت مرحوم دهخدا).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آغامحمدخان ، مؤسس سلسله ٔ قاجاریه ، پسر بزرگ محمدحسن خان قاجارقوانلو.در محرم سال 1155 هَ . ق . در گرگان متولد ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آق سرائی . رجوع به آق سرائی جمال الدین محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آلب ارسلان . دومین از پادشاهان سلجوقی بزرگ (455 - 465 هَ . ق .). رجوع به آلب ارسلان شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آی تیمور. رجوع به آی تیمور شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابشیهی . رجوع به ابشیهی ابوالفتح محمدبن احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 856 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابشیهی . رجوع به ابشیهی بهاءالدین محمدبن شهاب ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن آدم بن کمال هروی مقدسی ، مکنی به ابوالمظفر (متوفی در 414 هَ . ق .). مردی ادیب و دانشمند و از مردم هرات ب...