محمد
نویسه گردانی:
MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) غفاری ، ملقب به کمال الملک ، فرزند میرزابزرگ کاشانی . از استادان بزرگ فن نقاشی در ایران . وی در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه در سال 1268 هَ . ق . در کاشان متولد شد. در سن 13سالگی از کاشان به تهران آمد و وارد دارالفنون گردید در دیداری که ناصرالدین شاه از دارالفنون کرد با دیدن تابلوی علیقلی میرزا اعتضادالسلطنه وزیر علوم از نقاش آن تابلو پرسید، میرزامحمد کاشی (کمال الملک ) را معرفی کردند، شاه نسبت به او ابراز تفقد کرد و مقرری برایش معین کرد. پس از چند روز جزء پیشخدمتان و نقاشباشی های دربار درآمد. از کارهای مهم وی تابلوی (تالار آینه ) است که مدت پنج سال در آن صرف وقت شده است . در سال 1310 هَ . ق . از طرف ناصرالدین شاه ملقب به کمال الملک گردید. چون عازم اروپا بود شروع به خواندن زبان فرانسه کرد و در زمان مظفرالدین شاه (سال 1314) عازم اروپا شد. دیری در ایتالیا و فرانسه مخصوصاً موزه ٔ لوور به بررسی آثار نقاشی جهان پرداخت تا آنکه مظفرالدین شاه در پاریس او را در موزه ٔ لوور دید و امر کرد به ایران برگردد، کمال الملک به ایران آمد و مدرسه ٔ صنعتی تهران را تأسیس کرد سپس به مشهد رفت و در نیشابور به علت سانحه ای از یک چشم نابینا شد و به تهران برگشت و به مداوای چشم دیگر خود پرداخت . پس از بهبود در نیشابور در حسین آباد ملک شخصی خود اقامت کرد در مرداد 1319 خورشیدی در حدود 95سالگی جهان را بدرود گفت و در جوار شیخ فریدالدین عطار به خاک سپرده شد. و رجوع به کمال الملک شود.
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۵.۶۸ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن محمدبن موسی کرمانی ، مکنی به ابوعبداﷲ.رجوع به ابوعبداﷲ محمد و معجم الادباء ج 7 ص 19 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن محمد هاشمی بغدادی شاعر. رجوع به ابن سکره شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن مره جبلی باطنی از مردم قرطبه و باطنی است و در فلسفه ٔ «انباذ قلس » رنج فراوان برد و در آن براعت...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ )ابن عبداﷲبن مسعودبن احمد مسعودی ، مکنی به ابوعبداﷲمتوفی در چهارصدوبیست واند هجری قمری به مرو. فقیه شافعی از ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن موسی بن سعید مرزبانی . رجوع به ابوعبداﷲ مرزبانی خراسانی شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن میمون قداح . پس از مرگ عبداﷲبن میمون (از رؤسای اسماعیلیه ) به جای پدر نشست و پس از مردن محمد...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ](اِخ ) ابن عبداﷲبن هبةاﷲبن مظفر ملقب به عضدالدین از احفاد رفیل و از خاندان آل الرفیل است و در ایام المستضی ٔ عباسی ...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ بلعمی رجوع به ابوالفضل محمدبن عبداﷲ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ خراسانی . رجوع به ابن طاهر ابوالعباس شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ صیرفی . رجوع به ابن صیرفی ابوبکر محمد و ابوبکر صیرفی محمدبن عبداﷲ... و نیز رجوع به وفیات الاعیان ج...