اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمد

نویسه گردانی: MḤMD
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) میرزا محمد طبیب معروف به حکیم قُبُلی ̍ ۞ پسر عبدالصبور آذربایجانی ، از فضلا و ادبا و اطباء و معاصرین عباس میرزا نایب السلطنه و از اطباء مخصوص محمدشاه و حکیم باشی ناصرالدین شاه است . حکیم قبلی چندین تألیف سودمند دارد از آن جمله خلاصه ٔ عباسی است و تعلیم نامه در عمل آبله کوبی که ترجمه ای است از کتاب دکتر کرمیک انگلیسی ، مجمعالحکمتین و جامعالطبین به نام محمدشاه قاجار نوشته و نیز کتاب مبسوطی در علم تشریح که به نام ناصرالدین شاه تألیف کرده و با صور و اشکال در تهران چاپ شده است . (از رجال بامداد ج 2 ص 241).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱,۰۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۲ ثانیه
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ششمین از سلاجقه ٔ عراق و کردستان (548 - 554 هَ . ق ). (طبقات اسلام ص 137).
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) هفتمین از بنی مزید در حله (532 - 540 هَ . ق ). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 108).
محمد.[ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) هفتمین از عادلشاهیان و ربیچاپور (1035 - 1070 هَ . ق ). (یادداشت مرحوم دهخدا).
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آغامحمدخان ، مؤسس سلسله ٔ قاجاریه ، پسر بزرگ محمدحسن خان قاجارقوانلو.در محرم سال 1155 هَ . ق . در گرگان متولد ش...
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آق سرائی . رجوع به آق سرائی جمال الدین محمد شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آلب ارسلان . دومین از پادشاهان سلجوقی بزرگ (455 - 465 هَ . ق .). رجوع به آلب ارسلان شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) آی تیمور. رجوع به آی تیمور شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابشیهی . رجوع به ابشیهی ابوالفتح محمدبن احمد و الاعلام زرکلی ج 3 ص 856 شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابشیهی . رجوع به ابشیهی بهاءالدین محمدبن شهاب ... شود.
محمد. [ م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) ابن آدم بن کمال هروی مقدسی ، مکنی به ابوالمظفر (متوفی در 414 هَ . ق .). مردی ادیب و دانشمند و از مردم هرات ب...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۱۰۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.