محمود
نویسه گردانی:
MḤMWD
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالسیدبن عثمان ، ملقب به ابوالمحامد و مکنی به جمال الدین بخارائی حصیری (546-637 هَ . ق .). در بخارا ریاست حنفی مذهبان به وی منتهی گردید. او راست : شرح جامع کبیر. الطریقة الحصریة فی الخلاف بین الشافعیة و الحنیفیة در فقه و غیره . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1009).
واژه های همانند
۱۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن حسن عمری دمیاطی کاتب . متوفی به سال 553 هَ . ق . استاد قاضی فاضل . او راست دیوان شعر دردو مجلد. (از کشف...
محمود. [م َ ] (اِخ ) ابن امیراحمد. رجوع به نظام قاری شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) (شاه ...) ابن بابربن بایسنقربن شاهرخ بن تیمور. (امیر در خراسان 861 - 863 هَ . ق .). (طبقات سلاطین اسلام شجره ٔ ضمیمه ص 2...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن جریر ضبی اصفهانی مکنی به ابومضر و متوفی به سال 507 هَ . ق . وی نخستین کس بود که مذهب کلامی معتزله را در خوارز...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسین افضلی . رجوع به صادقی گیلانی شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسین رکن سنجاری ، ملقب به ابوالقاسم و متوفی به سال 640 هَ . ق . او راست : نشرالمثل السائر و طی الفلک الدائر. (از ...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسین معروف به کشاجم و مکنی به ابوالفتح . رجوع به ابوالفتح ... و نیز رجوع به کشاجم شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حمزةبن نصر کرمانی ، مکنی به ابوالقاسم معروف به تاج القراء برهان الدین . اوراست : لباب التأویل ، لباب التفاسیر و غی...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن زنگی از اتابکان شام (541 - 569 هَ . ق .) و رجوع به نورالدین محمودبن زنگی شود. (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 145)...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن سبکتکین . رجوع به محمود غزنوی شود.