محمود
نویسه گردانی:
MḤMWD
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن عمربن مزه ٔ بخارائی مرغینانی (از ماوراءالنهر)، مکنی به برهان الدین (551 هَ . ق . 616 هَ . ق .). ازبزرگان فقهای مذهب حنفی است و ابن کمال پاشا وی را ازمجتهدین فقها دانسته است و خاندان وی به علم و دانش شهرت داشته اند. او راست : ذخیرة الفتاوی و تتمة الفتاوی والواقعات و غیره . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1009).
واژه های همانند
۱۲۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
محمود. [ م َ ] (اِخ ) الصالح . چهاردهمین از امرای ارتقیه ٔ ماردین (769 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 151).
محمود. [ م َ ] (اِخ ) تاج الدین بن سدیدالدین عبدالکریم مستوفی . ممدوح سوزنی سمرقندی شاعر قرن ششم هجری است :گسترد نام نیک چو محمود تاجدارمحم...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) تارابی . رجوع به تارابی شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) تقی الدین . رجوع به تقی الدین محمود مظفر شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) سامی پاشا فرزند حسن بیگ بارودی مصری ، متولد به سال 1255 هَ . ق . و متوفی به سال 1322 هَ . ق . به مصر. شاعر معروف و معاص...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) جانی بیک . دهمین از خانان سیراردو، شعبه ٔگوگ اردو یا خانان دشت قبچاق غربی . (741- 758 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین ا...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) غازان خان . رجوع به غازان خان محمود شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) قاری . نظام الدین . رجوع به نظام الدین قاری شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ناصرالدین بن نورالدین ارسلانشاه ثانی . نهمین از اتابکان موصل و حلب ، (616- 631 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص...