اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محمود

نویسه گردانی: MḤMWD
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن جریر ضبی اصفهانی مکنی به ابومضر و متوفی به سال 507 هَ . ق . وی نخستین کس بود که مذهب کلامی معتزله را در خوارزم رواج داد. در صرف و نحو و لغت عرب استاد زمان خود بود مدتی در خوارزم اقامت داشت و مردان بزرگی مانند زمخشری نزد وی تلمذ نمودند. وفات او به مرو بود و کتاب زادالراکب دراخبار و ادب از اوست . (از الاعلام زرکلی ج 3 ص 1011).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۶۱ ثانیه
محمود. [ م َ ] (اِخ ) غازان خان . رجوع به غازان خان محمود شود.
محمود. [ م َ ] (اِخ ) جانی بیک . دهمین از خانان سیراردو، شعبه ٔگوگ اردو یا خانان دشت قبچاق غربی . (741- 758 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین ا...
محمود. [ م َ ] (اِخ ) سامی پاشا فرزند حسن بیگ بارودی مصری ، متولد به سال 1255 هَ . ق . و متوفی به سال 1322 هَ . ق . به مصر. شاعر معروف و معاص...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
محمود محمود (زاده:۱۲۶۱ تبریز - درگدشت:۱۳۴۴ تهران) با نام اصلی محمود پهلوی محقق و از ملیون و آزادیخواهان پرحرارت و فعال صدر مشروطیت بود. کتاب «تاریخ...
محمود محمود (۱۲۶۱–۲۸ آبان ۱۳۴۴) با نام اصلی محمود پهلوی محقق، نویسنده، مترجم و از مِلّیون و آزادی‌خواهان پرحرارت و فعال صدر مشروطیت بود. زندگی‌نامه[وی...
محمود محمودی خوانساری در سال 1313 در خانواده‌ای مذهبی در خوانسار اصفهان متولد شد. پدرش حجت‌الاسلام آقا سیدجمال‌الدین محمودی بود که از همان دوران کودکی...
محمود گزک . [ م َ گ َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گاورود شهرستان سنندج ، واقع در 44هزارگزی شمال خاور کامیاران و 2هزارگزی شمال رودخانه گاور...
علی محمود. [ ع َ م َ ] (اِخ ) طه . رجوع به علی طه شود.
محمود اول . [ م َ دِ اَوْ وَ ] (اِخ )بیست و چهار یا بیست وپنجمین از سلاطین عثمانی (1143 - 1168 هَ . ق .). (ترجمه ٔ طبقات سلاطین اسلام ص 176).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۳ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.