محمود
نویسه گردانی:
MḤMWD
محمود. [ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن محمدبن خوارزمی زمخشری ملقب ، به جاراﷲ و معروف به فخر خوارزم صاحب کتاب لغت عربی به فارسی . مقدمة الادب و تفسیر کشاف و کتب دیگر . رجوع به جاراﷲ و رجوع به زمخشری شود.
واژه های همانند
۱۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
نخله ٔ بنی محمود. [ ن َ ل َ / ل ِ ی ِ ب َ م َ ] (اِخ ) نام موضعی است مابین مکه و طایف . (آنندراج ) : چون به نخله ٔ بنی محمود رسیدم توانگر راا...
امام زاده محمود. [ اِ دَ/ دِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بویراحمدی سردسیری بخش کهگیلویه ٔ شهرستان بهبهان واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری ب...
برج چشمه محمود. [ ب ُ چ َ م َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چاپاق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 285 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ا...
شاه محمود بهمنی . [ م َ دِ ب َ م َ ] (اِخ ) فرزند سلطان علاءالدین حسن کانکوی بهمنی پنجمین حکمران از سلاطین بهمنی دکن است . وی پس از کشته ...
محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) فعال سیاسی، نویسنده و مترجم نامدار معاصر ایرانی بود. شهرت وی از زمان ریاست کانون نویسندگان آغاز شد. بهآذین فعالیتهای ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نظام الدین محمود. [ ن ِ مُدْ دی م َ ] (اِخ ) از امرای ریگ است ، وی و برادرش در عهد تسلط قراغزان بر کرمان بدان نواحی تاختند و به سال 597 هَ...
شهاب الدین محمود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) چهارمین از اتابکان آل بوری دمشق از 529 تا 533 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ).
پهلوان محمود بکیار. [ پ َ ل َ م َ دِ ب َ ] (اِخ ) یکی از متابعان پهلوان محمود بکیار قدّس روحه در آمد. (انیس الطالبین بخاری نسخه ٔ مؤلف ص 11...
شاه قطب الدین محمود. [ ق ُ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) ابن مبارزالدین محمد و برادر جلال الدین شاه شجاع . وی از سال 759 هَ . ق . تا سال 776 هَ . ق ....