گفتگو درباره واژه گزارش تخلف محمود نویسه گردانی: MḤMWD محمود. [ م َ ] (اِخ ) تاج الدین بن سدیدالدین عبدالکریم مستوفی . ممدوح سوزنی سمرقندی شاعر قرن ششم هجری است :گسترد نام نیک چو محمود تاجدارمحمود تاج دین شه احرار روزگار.سوزنی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه واژه معنی پیل محمود پیل محمود. [ ل ِ م َ مو ] (اِخ ) پیلانی که سلطان محمود از فتح هندوستان بغزنین برده بود و همین شهرت دارد. (آنندراج ):زر پیلبار از تو مقصور نی... ابن محمود ابن محمود. [ اِ ن ُ م َ ] (اِخ ) کاتب دمشقی . او راست : کتاب الدرالملتقط. وفات 753 هَ .ق . رباط محمود رباطمحمود. [ رُ طِ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کناررودخانه ٔ شهرستان گلپایگان . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و لبنیات و پنبه است... رستم محمود رستم محمود. [رُ ت َ م َ ] (اِخ ) دهی از بخش شیب آب شهرستان زابل . سکنه ٔ آن 280 تن . آب آن از رودخانه ٔ هیرمند. محصولات آنجا غلات و لبنیات . ... شاه محمود شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر امیر مبارزالدین محمد و برادر شاه شجاع ازآل مظفر. وی در سال 764 هَ . ق . که از طرف برادر خودشاه شجاع حکومت ابر... شاه محمود شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) پسر مولانا ابوبکر تهرانی است و او چون پدر لطیف و ظریف بود و صحبت پرلطیفه داشت . در جوانی دارای فضایل و کمالات بو... شاه محمود شاه محمود. [ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قیس آباد بخش خوسف شهرستان بیرجند. دارای 98 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهن... شیخ محمود شیخ محمود. [ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به شبستری (محمود) شود. شیخ محمود شیخ محمود. [ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمد عبده شود. محمود وراق محمود وراق . [ م َ دِ وَرْ را ] (اِخ ) مورخ معاصر سلطان محمود غزنوی است و تاریخ بیهقی میگوید: تاریخی کرده است از اول عالم تا سنه ٔ 409 هَ .... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۳ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود