اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

محنت آباد

نویسه گردانی: MḤNT ʼABAD
محنت آباد. [ م ِ ن َ ] (اِ مرکب ) جای محنت . محنت کده :
کسی کو شدی ناامید از جهان
در آن محنت آباد گشتی نهان .

نظامی .


سینه ٔ من کاسمان درخون اوست
از خرابی محنت آبادست باز.

؟


|| کنایه از دنیاست :
چو روزی بگذرم زین محنت آباد
از آن ترسم کزین هم ناوری یاد.

نظامی .


که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
نشیمن تو نه این کنج محنت آباد است .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.