مختصر
نویسه گردانی:
MḴTṢR
مختصر. [ م ُ ت َ ص ِ ] (ع ص ) کسی که نزدیکترین راه رود در رفتن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که نزدیک ترین راه را در رفتن می گیرد. (ناظم الاطباء). || کوتاه کننده ٔ سخن . (ناظم الاطباء)(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || گیرنده به دست . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || دورکننده زوائد را از چیزی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اختصار شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مختصر. [ م ُ ت َ ص َ ] (ع ص )چیزی که زوائد از آن دور شود و کوتاه گردد. (آنندراج ). سخن کوتاه و مجمل و بطور اجمال . کوتاه و کم و برگزیده . من...
مختصر. [ ] (اِخ ) قریه ای است سه فرسخی میانه ٔ جنوب و مغرب آباده . (فارسنامه ٔ ناصری ).
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: سربس sarbas (لکی) اسنار esnār (سغدی: snār)***فانکو آدینات 09163657861