اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مخر

نویسه گردانی: MḴR
مخر. [ م َ ] (ع اِ) بنات مخر؛ ابرهای بهاری سپید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)... ابرهای تابستانی . (دهار). || (مص ) شکافتن کشتی آب را و آب زمین را. (زوزنی ) (ترجمان القرآن ). روان شدن کشتی یا پیش آمدن باد را در عین روانگی شکافتن آب را و بانگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شکافتن . (دهار). روان شدن کشتی و شکافتن آب را و بانگ کردن . (ناظم الاطباء). || شکافتن آب را به دو دست شناور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با دو دست شکافتن شناور آب را. (ناظم الاطباء). || سائیدن و فراخ کردن تیر چرخ سوراخ بکره را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سائیدن تیر چرخ سوراخ بکره را و فراخ کردن آن را. || آب رها کردن بر زمین تا نیکو گردد. (ناظم الاطباء). || بهترین رخت خانه گرفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || رنجانیدن ۞ بسیاری شیر ناقه را یعنی ناقه را بسیار شیر بود پس نیک دوشیدند آن را پس از آن رو رنج و تعب رسیده شد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مخر. [ م ُ خ ِرر ] (ع ص ) فروداندازنده ٔ چیزی . (آنندراج ). آنکه سبب می شود افتادن و سقوط را. (ناظم الاطباء).
بنات مخر.[ ب َ ت ُ م َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به بنات المخر شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.