مخرج
نویسه گردانی:
MḴRJ
مخرج . [ م ُ رِ ] (ع ص ) بیرون برآورنده . (غیاث ). بیرون آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بیرون کننده . (ناظم الاطباء).
- مخرج الضمیر ؛ کسی که از ضمیر و درون مردم اطلاع می دهد، و منجمی نیز به این صفت شهرت یافته است وی از ما فی الضمیر و آنچه که بر خاطر کسی خطور می کرد آگاهی می داد. (از تاریخ الحکما چ لیپزیک 335).
|| باج اداکننده . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). اداکننده ٔ باج . (ناظم الاطباء). || شکارکننده ٔ شترمرغ ابلق . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آن که شکار می کند شتر مرغ ابلق را. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
مخرج . [ م َ رَ ] (ع مص ) بیرون شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || (اِ) جای بیرون شدن . (منتهی الارب ). جای بیرون ...
مخرج . [ م ُ رَ ] (ع ص ) بیرون کرده شده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) زمان بیرون کردن . (ناظم الاطباء) (آ...
مخرج . [ م ُ خ َرْ رِ ] (ع ص ) کسی که بعضی لوح را نویسد و گذارد بعض آن را. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه می نویسد بعض لوح...
مخرج . [ م ُ خ َرْ رَ ] (ع ص ) علم وادب آموخته شده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || ناتمام رها شده . و رجوع به تخریج شود.- عکس مخر...
ام مخرج . [اُم ْ م ِ م َ ؟ ] (ع اِ مرکب ) خنفساء. (از المرصع).
این دو واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: اوتپاتیستا ūtpâtistâ (سنسکریت: ūtpattisthâna) **** فانکو آدینات 09163657861
ماهی مخرج لولهای
نام انگلیسی: Bitterling
نام علمی: Rhodeus sericeus amarus ( Bloch, 1782 )
پراکنش: حوضه جنوبی دریای خزر
ویژگیهای مرفولوژیک: بدن ب...