اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مدن

نویسه گردانی: MDN
مدن . [ م ُ دُ ] (ع اِ) ج ِ مدینه . رجوع به مدینه شود.
- سیاست مدن ؛ دانش ملک راندن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مدن . [ م ُ ] (ع اِ) مُدُن . ج ِ مدینه . رجوع به مُدُن و مدینه شود.
مدن . [ م ُ نِن ْ ] (ع ص ) (از «د ن و») مُدنی . مُدْنیة: ناقةٌ مُدْن ؛ ماده شتری که نتاج آن قریب شده باشد. (منتهی الارب ) (از متن اللغة).
مدن . [ م ُ دِن ن ] (ع ص ) اقامت نماینده . (آنندراج ). ساکن شونده . (ناظم الاطباء). نعت فاعلی است از ادنان . رجوع به ادنان شود.
بیت مدن . [ ب َ / ب ِ م َ دَ ] (اِخ ) دهی از دهستان بهمنشیر است که در بخش مرکزی شهرستان آبادان واقع است و 550 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغر...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.