مدة. [ م َدْ دَ ](ع اِ) به اصطلاح صرفیان ، حرف علت ساکن که حرکت ما قبلش موافق آن باشد. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ). مَدّ. (یادداشت مؤلف ). رجوع به مد شود
: بز چو آن فی ٔ و غنیمت را بدید
همچو مقری مده را گردن کشید.
دهخدا.
|| علامت مد بدین صورت « __َّ__ » که بر بالای الف ممدود گذارند.