اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرا

نویسه گردانی: MRʼ
مرا. [ م ِ ] (اِ) دوستی . یاری . ۞ || آفتاب ۞ . || جهان .عالم . || جرعه های مساوی . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مرع . [ م َ ] (ع مص ) روغن بسیار بر سر مالیدن . (منتهی الارب ). مالیدن سر را بوسیله ٔ روغن . (از اقرب الموارد). || شانه کردن موی . (از منتهی الار...
مرع . [ م َ ](ع اِ) زمین گیاه ناک و فراخ علف . (آنندراج ). || کلأ. ج ، اَمرُع ، اَمراع . (از اقرب الموارد). || فراوانی علف و چراگاه . (از من...
مرع . [ م َ رَ ] (ع مص ) گیاه ناک گردیدن رودبار و فراخ علف شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مراعة. و رجوع به مراعة شود. || در خصب و...
مرع . [ م َ رَ ] (ع اِ) فراخی علف و چراگاه . (ناظم الاطباء).
مرع . [ م َ رِ ] (ع ص ) مرد چراگاه جوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || خصب . (از اقرب الموارد).
مرع . [ م ُ ] (ع اِ) ج ِ مُرعَة و مُرَعة. (منتهی الارب ). مُرَع . (اقرب الموارد). رجوع به مرعة شود.
مرع . [ م ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ مُرعة یا مُرَعة. (اقرب الموارد). مُرع . (منتهی الارب ). رجوع به مرعة شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.