مراء. [ م ِ ] (ع مص ) با کسی ستهیدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص
88) (دستورالاخوان ). جدال و ستیزه کرده .(غیاث اللغات ). پیکار نمودن با کسی . جدال کردن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). مجادله کردن و پا فشردن .
۞ (از متن اللغة). مجادله کردن . منازعه کردن . لجاج ورزیدن و طعنه زدن در سخن کسی به قصد تزییف سخن او یا تحقیر گوینده
۞ . مماراة. (از اقرب الموارد). جدال . مرا. || شک کردن . شک . (یادداشت مؤلف ). مراء اعتراضی است بر سبیل شک و ریبت . (از متن اللغة). رجوع به معنی قبلی شود. || گوارا شدن طعام . (صراح ). مرء. رجوع به مرء شود. || (اِ) ج ِ مِرآة است . رجوع به مرآة شود. || (اِمص ) خودنمائی . (غیاث اللغات ). رجوع به مرا و مرا کردن شود.