مراد
نویسه گردانی:
MRʼD
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) نام تیره ای است از طایفه ٔ عکاشه ٔ ایل هفت لنگ . رجوع به جغرافیایی سیاسی کیهان ص 74. و رجوع به هفت لنگ شود.
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چشمه مراد. [ چ َ م َ م ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع طبس مسینا از محال قاینات است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 245).
چشمه مراد. [ چ َ م َ م ُ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان زیدون بخش حومه ٔ شهرستان بهبهان که در 40 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ آغاجاری به بهبهان و...
چشمه مراد. [ چ َ م َ م ُ ] (اِخ ) نام کوهی و ناحیتی است به هرسین .
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
چم حاجی مراد. [ چ َ م ُ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «یکی از مزارع طایقان قم است ». (از مرآت البلدان ج 4 ص 261).
کانی صید مراد. [ ص ِ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره شهرستان سنندج . واقع در 20هزارگزی باختر دیواندره و 3هزارگزی مره دره ...
کلاته علی مراد. [ ک َ ت ِ ع َ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور در دامنه واقع شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ...
شاه مراد خونساری . [ م ُ دِ ] (اِخ ) معاصر شاه عباس اول بود و چون در هنر موسیقی دست داشت مورد توجه شاه قرار گرفت . این ابیات از اوست :دمسا...
قره بلاغ شیخ مراد. [ ق َ رَ ب ُ ش ِ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرپل ذهاب شهرستان قصرشیرین واقع در 4 هزارگزی باختر سرپل ذهاب و یک هزارگزی شوسه...
کهریز حاجی خان مراد. [ ک َ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار است که در بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان واقع است و 180 تن سکنه دارد. (از فرهنگ ...