گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مران نویسه گردانی: MRʼN مران .[ م ُ ] ۞ (نف ) میرنده . فانی . هالک . در حال مردن . (یادداشت مؤلف ) : اگر ایدونکه به کشتن نمرند این پسران آن خورشید و قمر باشند این جانوران زآن کجا نیست مه روشن و خورشید مران به نسب باز شوند این پسران با پدران .منوچهری . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی دره مران دره مران . [ دَرْ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گوران شهرستان شاه آباد. واقع در 38هزارگزی شمال باختری گهواره و 6هزارگزی دوشمیان ، کنار ر... علی آباد مران علی آباد مران . [ ع َ دِ م َرْ را ] (اِخ ) دهی است از دهستان اوباتواز بخش دیوان دره ٔ شهرستان سنندج واقع در 50 هزارگزی شمال دیوان دره و 9 هزار... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود