اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مردم خور

نویسه گردانی: MRDM ḴWR
مردم خور. [ م َ دُ خُوَرْ / خُرْ ] (نف مرکب ) مردم خوار. آدم خوار. آدم خور. خورنده ٔ گوشت آدمیزاده :
ترا راهزن خواند و مارکش
مرا دیو مردم خور خیره هش .

اسدی .


چه لافی که من دیو مردم خورم
مرا خور که از دیو مردم برم .

نظامی .


به مردم کشی اژدها پیکرم
نه مردم کشم بلکه مردم خورم .

نظامی .


ز مردم کشی ترس باشد بسی
ز مردم خوری چون نترسد کسی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.