مردم شناسی . [ م َ دُ ش ِ ] (حامص مرکب ) بصیرت . صاحب نظری . مردم شناس بودن . قوه ٔ تشخیص مردمان . رجوع به مردم شناس شود. || علمی است که به شرح کارهای مادی اقوام و ملل مختلف می پردازد
۞ . (لغات فرهنگستان ). مردم شناسی یا انسان شناسی ، علمی است که انسان را در سلسله ٔ حیوانات مورد مطالعه قرار میدهد واز نژادهای مختلف انسان و طرز زندگی و وضع اجتماعی مردم کشورها و اقالیم مختلف بحث میکند و آن در حقیقت تاریخ طبیعی انسان بشمار میرود. روش مردم شناسی در باره ٔ چهار مورد ذیل ممکن است به کار رود:
1 - مطالعه ٔ یک ایل .
2 - مطالعه ٔ یک دهکده یا یک جامعه ٔ روستائی .
3 - مطالعه ٔ یک قشر اجتماعی معینی از یک شهر کوچک یا قصبه یا محله ای از یک جامعه ٔ بزرگ ، مثلاً مطالعه ٔ طبقه ٔ حاکمه ٔ یک جامعه یا دانشجویان یک دانشگاه .