مرده ستای . [ م ُ دَ
/ دِ س ِ ] (نف مرکب ) رثاگر. مرثیه سرا. مرثیه گو. نوحه گر. || در این بیت دشنام گونه ای است موهن
: بدو که گوید از من چنانکه فرمایم
که ای پلید بد بدسگال بد فرمای
به هجو من چه رسیدی و از چه فارغ شد
ز گوربان خود ای قلتبان مرده ستای .
سوزنی (یادداشت مرحوم دهخدا).