مرسی
نویسه گردانی:
MRSY
مرسی . [ م ُ ] (اِخ ) لقب حسن بن عضدالدوله علی برادر المتوکل علی اﷲ ملک اندلس ، مکنی به ابوعلی و مشهور به ابن هود. فیلسوف و متصوف قرن هفتم هجری . به سال 633 هَ . ق . در مرسیة متولد شد و با اینکه پدرش نایب السلطنه ٔ آنها بود وی به تصوف و حکمت و طب پرداخت .و سپس به حج رفت و ساکن شام گشت و به سال 699 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او را به ضلالت و پیروی از وحدت وجود متهم کرده اند. (از الاعلام زرکلی ج 2 ص 221 بنقل از القلائد الجوهریة و شذرات الذهب و فوات الوفیات ).
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
حسن مرسی . [ ح َ س َ ن ِ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن محمد طائی فقیه اهل مرسیه مکنی به ابوبکر مالکی (412-498 هَ . ق .). او راست : «المقنع» در شرح...
علی مرسی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر. مشهور به ابن سیدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن سیدة و علی (ابن سیدة.....
مرسی الخرز. [ م َ سَل ْ خ َ رَ ] (اِخ ) جای آبادی است در ساحل افریقا در سه روزه راه از نوبه . مرجان را از آنجا استخراج نمایند، تجار به این ...
مرسی الکبیر. [م َ سَل ْ ک َ ] (اِخ ) (الَ ...) شهر و بندری است در کشور الجزائر در استان وهران (یا اران ) ۞ با 13 هزار و پانصد تن سکنه . این بن...
مرسی مطروح . [م َ سا م َ ] (اِخ ) شهر و بندری است در مصر در حوالی برقة. در اوایل جنگ جهانی دوم به سال 1942 م . میان نیروی آلمان و متفقین ...
مرصی . [م ُ ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر ارصاء. پاینده در جایی و نگارنده آن را. (آنندراج ). رجوع به ارصاء شود.