مرض
نویسه گردانی:
MRḌ
مرض . [ م َ رَ / م َ ] (ع مص ) بیمار شدن و پراکنده و مضطرب خاطر گردیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بیمار شدن . (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی ). || سست نظر شدن چشم از کثرت نگاهبانی های مختلفه . (آنندراج ). بیمار شدن و سست نظر شدن چشم . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). سست و ضعیف گشتن چشم از جد و جهد بسیار. (از ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
قلعه مرز. [ ق َ ع َ م َ ] (اِخ ) از دههای آمل . رجوع به مازندران و استرآباد رابینو ص 151 شود.
خداوند مرز. [ خ ُ وَ دِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرزدار. مرزبان . سرحددار. سنوردار : تو گفتیم باشی خداوند مرزکه این مرز را از تو دیدیم ارز...
شهرستانه مرز. [ ش َ رِ ن ِ م َ ] (اِخ ) نام سابق پای دست در مازندران . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 57).