مرغ . [ م َ ] (اِخ ) نام شهری از هندوستان . نام این شهر در آثار منظوم فارسی غالباً با کشمیر و مای و کابل و دنبر (دنپر = دنپور) آمده است و بدین ترتیب باید از شهرهای غربی شبه قاره ٔ هند باشد
: توئی پهلوان جهان کدخدای
بفرمان تو دنبر و مرغ و مای .
فردوسی .
ز کشمیرو از دنبر و مرغ و مای
از آن تیز ویران جوینده رای .
فردوسی .
زمانه شد از گرد چون پر چرغ
جهانجوی بگذشت برمای و مرغ .
فردوسی .
کنون هرکه دارید پاکیزه رای
ز قنوج وز دنبر و مرغ و مای .
فردوسی .
وز آن سوی کابل شد از مرغ و مای
جهان کرد پرگرد رزم آزمای .
(؟)