مرغ
نویسه گردانی:
MRḠ
مرغ . [ م َ رَ ] (ع مص ) عیب ناک کردن ناموس کسی را. (از منتهی الارب ). || پلیدو آلوده گشتن عرض و ناموس کسی . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مرق . [ م َ رَ ] (اِخ ) دهی است به موصل . (منتهی الارب ). قریه ٔ بزرگی است در راه نصیبین ازموصل ، و فرودگاه قوافل میباشد. (از معجم البلدان )...
مرق . [ م َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مزدقانچای نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 36هزارگزی جنوب غربی نوبران و 15 هزارگزی راه عمومی با 52...
مرق .[ م َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان برزوک بخش قمصر شهرستان کاشان ، در 36هزارگزی شمال غربی قمصر و در منطقه ٔ کوهستانی سردسیر، با 1400 تن...
بئر مرق . [ ب ِءْرِ م َ ] (اِخ ) چاهی در مدینه . (از معجم البلدان ).
مرق کان . [ ] (اِخ ) (مرکان ) دهی است از دهستان مزدقانچای بخش نوبران شهرستان ساوه ، واقع در 36هزارگزی جنوب غربی نوبران و 15هزارگزی راه ع...