اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرغ آبی

نویسه گردانی: MRḠ ʼABY
مرغ آبی . [ م ُ غ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) هر مرغی که در آب زندگی می کند. (ناظم الاطباء). ابن الماء. (دهار) :
مرغ آبی به سرای اندر چون نای سرای
باژگونه به دهان باز گرفته سرنای .

لامعی .


روان گشته به نقلان کبابی
گهی کبک دری گه مرغ آبی .

نظامی .


بجفت مرغ آبی باز کی شد
پری با آدمی دمساز کی شد.

نظامی .


دستگاهی که نه تشویش قیامت باشد
مرغ آبیست چه اندیشه کند طوفان را.

سعدی .


مخوان سوی بهشتم زین خرابی
که با ماهی نسازد مرغ آبی .

میر خسرو (آنندراج ).


قوق ، مرغ آبی دراز گردن . (منتهی الارب ). || مرغابی . بط. رجوع به مرغابی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مرغابی . [ م ُ ] (اِ مرکب ) مرغ آبی . بط. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). اسم فارسی اِوَزّ است . (مخزن الادویه ) اوز. اوزة. وز. وزین . اردک . حصانة. (د...
برم مرغابی . [ ب َ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه ٔ شهرستان بهبهان . سکنه ٔ آن 100 تن . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، ...
زاهد مرغابی . [ هَِ دِ م ُ ] (اِخ ) جلال الدین محمود، در علوم ظاهری شاگرد مولانا نظام الدین هروی است و بجهت ورزش شریعت و متابعت سنت ، ازاین ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.