اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرغ انداز

نویسه گردانی: MRḠ ʼNDʼZ
مرغ انداز. [ م ُ اَ ] (اِ مرکب ) ناجاویده فروبردن لقمه ٔکلان را به حلق که آن را به عربی بلع گویند، و این کنایه از شخصی است که دندانهایش ریخته باشد. (از آنندراج ). عمل فروبردن و در حلق انداختن و بلعیدن . (ناظم الاطباء) :
مرغ را با دو پنجه چون شهباز
داشت چندانکه کرد مرغ انداز.

میریحیی شیرازی (از آنندراج ).


می تواند کرد مرغ انداز یکجا فیل را
دانه ای هر کس تناول کرد از خوان طمع.

محمدحسین شهرت (از بهار عجم ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.