اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرغ پروره

نویسه گردانی: MRḠ PRWRH
مرغ پروره . [ م ُ غ ِ پ َرْ وَ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ) مرغ پرواری . مرغ فربه . مرغ سمین :
بگرفت سخت و گفت که این ترب را بود
بی جفت مرغ پروره خوردن مخاطره .

سوزنی .


چو مرغ پروره مغرورخصمت آگه نیست
از آنکه رمح غلامان تست بابزنش .

شهاب الدین مؤید سمرقندی (از جهانگیری ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.