اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرغزن

نویسه گردانی: MRḠZN
مرغزن . [ م َ غ َ زَ ] (اِ) گورستان . (جهانگیری ) (آنندراج ) (انجمن آرا). قبرستان . (ناظم الاطباء). مرزغن :
هر که را راهبر زغن باشد
گذر او به مرغزن باشد.

رودکی .


وقت صلحش کس نداندمرغزن از مرغزار
وقت خشمش کس نداند مرغزار از مرغزن .

منوچهری .


هیچ نندیشی که تا خود چون بود انجام کار
مرغزار آمد جزای فعل تو یا مرغزن .

سنائی .


آن جهان داری که گشت اندر نبرد
مرغزار از زخم تیغش مرغزن .

امامی هروی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مرغ زن . [ م َ غ َ زَ ] (اِ)ماه ایران باستان ، مطابق تقریباً شباط و فوریه . (یادداشت مرحوم دهخدا). یکی از اسامی نه ماهی که در کتیبه ٔ بیستو...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.