اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرغ وار

نویسه گردانی: MRḠ WʼR
مرغ وار. [ م ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) چون مرغ . بسان مرغ . مانند مرغ . مرغ مانند :
می پرم مرغ وار گرد جهان
هیچ جا آشیان نمی یابم .

خاقانی .


خاطر تو مرغ وار هست به پرواز عقل
یافته هر صبحدم دانه ٔاهل ثواب .

خاقانی .


ز مرغ و بره روی رنگین بساط
برآورده پر مرغ وار از نشاط.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.