مرغول کردن . [ م َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تافتن . بافتن موی . مجعد ساختن موی . تجعید. (منتهی الارب ). تقصیب . (المصادر زوزنی ). قصابة، قصیبة؛ مرغول کرده [ موی ] . || تحریر کردن و نغمه خواندن
: خدای را که ز واعظ سؤال فرمایند
که با کراهت الحان چرا کند مرغول .
شاه قاسم .