اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مرقع

نویسه گردانی: MRQʽ
مرقع. [ م ُ رَق ْ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از ترقیع. رجوع به ترقیع شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مرقع. [ م ُ رَق ْ ق َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از ترقیع. رجوع به ترقیع شود. || اکثر استعمال آن به معنی ژنده است که آن را بر سر ودوش کشند ...
مرقع /moraqqa'/ معنی ۱. (تصوف) خرقه‌ای که پینه‌های چهارگوش داشته باشد. ۲. [قدیمی] کاغذ یا چیز دیگر که بر آن خط رقاع یا خطوط دیگر نوشته شده باشد. ۳. [ق...
مرقع گلشن . [ م ُ رَق ْ ق َ ع ِ گ ُ ش َ ] (اِخ ) مجموعه ای است عدیم النظیر از هنر ظریف نقاشی و خطاطی و جلوه گاهی خوش منظر و دلنواز و سرشار از ذو...
مرغا.[ م َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای شش گانه ٔ بخش ایذه شهرستان اهواز است . این دهستان در قسمت غرب ایذه وشرق مسجد سلیمان در کوهستان ...
مرغاء. [ م َ ] (ع ص ) مؤنث أمرغ . ج ، مُرغ . (از اقرب الموارد). رجوع به اَمرغ شود.
نرگسی مرغا. [ ن َ گ ِ م َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان مرغا از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز با 65 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
چهاربیشه مرغا. [ چ َ ش ِ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرغا بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز. 105 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش گندم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.