اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مزاج گوئی

نویسه گردانی: MZʼJ GWʼY
مزاج گوئی . [ م ِ ] (حامص مرکب ) تملق . چاپلوسی . خوش آمدگوئی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
اگر توقع آسایش از جهان داری
مدار دست ز دست مزاج گوئی ها.

صائب (از آنندراج ).


- مزاج گوئی کردن ؛ برطبق میل شنونده گفتن بی اعتقاد به صحت گفتار خود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.