اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مزاح

نویسه گردانی: MZʼḤ
مزاح . [ م ُ ] (ع ص ) دور گردانیده . رانده . برطرف ساخته .
- مزاح العله ؛ بی تعلل و بهانه . بهانه برطرف کرده شده : در عوارض حاجات و سوانح مهمات مزاح العله گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ). به خزائن و مراکب و اسلحه و اسباب سپه داری او را مستظهر و مزاح العله گردانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 62).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
مظعة. [ م َ ع َ ] ۞ (ع اِ) باقی مانده ٔ سخن . (منتهی الارب ). باقیمانده ٔ از کلام . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از تاج العروس ...
مذعة. [ م َ ذَ ع َ ] (ع مص ) مذع . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مَذع شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.