گفتگو درباره واژه گزارش تخلف مژده انداختن نویسه گردانی: MŽDH ʼNDʼḴTN مژده انداختن . [ م ُ دَ / دِ اَ ت َ ] (مص مرکب ) مژده دادن . مژده رساندن . بشارت دادن : گل مژده ٔ بازآمدنت در چمن انداخت سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد. سعدی (غزلیات ).و رجوع به مژده دادن و مژده رساندن شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود