اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مساحی

نویسه گردانی: MSAḤY
مساحی . [ م َ ] (ع اِ) مساح . ج ِ مِسحاة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به مِسحاة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
مساحی . [ م َس ْ سا ] (حامص ) علم مسّاح . اندازه گیری . پیمایش زمین : فلک چون آتش دهقان سنان کین کشد بر من که بر ملک مسیحم هست مسّاحی و ...
مساحی کردن . [ م َس ْ سا ک َ دَ ] (مص مرکب ) اندازه گرفتن سطح زمین . اندازه گیری زمین . پیمودن زمین .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.