مساد
نویسه گردانی:
MSAD
مساد. [ م ِ ] (ع اِ) ج ِ مَسَد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). أمساد. رجوع به مسد شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مصعد. [ م ُ ص َع ْ ع َ ] (ع ص ) شراب گرم کرده با آتش . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || تصعیدشده . (ناظم الاطباء). تبخیرشده ، چنانکه شراب ...
مصعد. [ م ُ ص َع ْ ع ِ ] (ع ص ) بر جای بلند برآینده . (غیاث ) (آنندراج ).