اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مستلزم

نویسه گردانی: MSTLZM
مستلزم . [ م ُ ت َ زِ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی از استلزام . لازم شمرنده چیزی را. (از اقرب الموارد). لزوم خواهنده و لازم گیرنده . (آنندراج ). رجوع به استلزام شود. || تقاضاکننده و طلب کننده و درخواست کننده . (ناظم الاطباء). خواهنده . خواهان : این نقشه مستلزم کوشش بسیار است . این کار مستلزم فلان کار است . این معنی مستلزم آن است که ... || موجب و مسبب . || برآورنده و حاصل کننده . || پیداکننده . || سبب و جهت و علت و باعث . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.