مسعود
نویسه گردانی:
MSʽWD
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم غزنوی . رجوع به مسعود غزنوی شود.
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن علی هروی ، ملقب به نظام الملک و شمس الدین . وزیر سلطان تکش خوارزمشاه . رجوع به نظام الملک (مسعود..) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن عبداﷲ تفتازانی . رجوع به تفتازانی و الاعلام زرکلی ج 8 ص 113 شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن فضل اﷲ. از امرای سربداری . رجوع به مسعود سربداری شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن قلج ارسلان . رجوع به مسعود سلجوقی شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن کیقباد ثالث . ازسلجوقیان روم . رجوع به غیاث الدین (مسعود...) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن کیکاوس بن کیخسرو. از سلاجقه ٔ روم . رجوع به غیاث الدین (مسعود...) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمد (یا ابراهیم بن محمد)بن سهل کرمانی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به قوام الدین . ادیب و فقیه حنفی قرن هفتم و هشتم...
مسعود. [ م َ] (اِخ ) ابن محمدبن مسعود نیشابوری ، مکنی به ابوالمعالی و ملقب به قطب الدین . فقیه قرن ششم هجری ، متولد 505 هَ .ق . و متوفی به ...
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ملکشاه سلجوقی . رجوع به مسعود سلجوقی شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدامامزاده ، ملقب به رکن الدین . استاد محمد عوفی صاحب جوامع الحکایات . رجوع به رکن الدین (مسعود...) شود.