اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسعود

نویسه گردانی: MSʽWD
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسن قراخان ، ملقب به رکن الدین و مشهور به قلج طمغاج خان ، از ملوک افراسیابیه یا خانیه ، ممدوح سوزنی شاعر. وی ظاهراً تا حدود سال 562 یا 569 هَ .ق . زنده بوده است :
مر او را به شاهی و شهزادگی
به افراسیاب ملک انتساب
شهنشاه مسعودبن الحسن
سعادات ایام را فتح باب
چوطمغاج خان جد و جد پدر
ز طمغاج خانی بسوده رکاب .

سوزنی .


شه مظفر مسعودبن حسن که وراست
به پادشاهی روی زمین سزا دیدن
ز ناسزایان تخت نیاگرفت به تیغ
نبیره را چه به از مسند نیادیدن ...

سوزنی (دیوان ص 294).


رجوع به تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ج 3 ص 1323 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن علی هروی ، ملقب به نظام الملک و شمس الدین . وزیر سلطان تکش خوارزمشاه . رجوع به نظام الملک (مسعود..) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن عبداﷲ تفتازانی . رجوع به تفتازانی و الاعلام زرکلی ج 8 ص 113 شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن فضل اﷲ. از امرای سربداری . رجوع به مسعود سربداری شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن قلج ارسلان . رجوع به مسعود سلجوقی شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن کیقباد ثالث . ازسلجوقیان روم . رجوع به غیاث الدین (مسعود...) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن کیکاوس بن کیخسرو. از سلاجقه ٔ روم . رجوع به غیاث الدین (مسعود...) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمد (یا ابراهیم بن محمد)بن سهل کرمانی ، مکنی به ابومحمد و ملقب به قوام الدین . ادیب و فقیه حنفی قرن هفتم و هشتم...
مسعود. [ م َ] (اِخ ) ابن محمدبن مسعود نیشابوری ، مکنی به ابوالمعالی و ملقب به قطب الدین . فقیه قرن ششم هجری ، متولد 505 هَ .ق . و متوفی به ...
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ملکشاه سلجوقی . رجوع به مسعود سلجوقی شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن محمدامامزاده ، ملقب به رکن الدین . استاد محمد عوفی صاحب جوامع الحکایات . رجوع به رکن الدین (مسعود...) شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۸ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.