مسعود
نویسه گردانی:
MSʽWD
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن سعد شالی کوب ، ملقب به حمیدالدین . رجوع به حمیدالدین (مسعود...) و شالی کوب شود.
واژه های همانند
۷۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن کیقباد ثالث . ازسلجوقیان روم . رجوع به غیاث الدین (مسعود...) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن قلج ارسلان . رجوع به مسعود سلجوقی شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن فضل اﷲ. از امرای سربداری . رجوع به مسعود سربداری شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن عمربن عبداﷲ تفتازانی . رجوع به تفتازانی و الاعلام زرکلی ج 8 ص 113 شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن علی هروی ، ملقب به نظام الملک و شمس الدین . وزیر سلطان تکش خوارزمشاه . رجوع به نظام الملک (مسعود..) شود.
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حارثه ٔ شیبانی . از شجاعان عرب در عصر جاهلی و در صدر اسلام . او درایام خلیفه ٔ اول ساکن حیره در عراق گشت سپس به ...
مسعود. [ م َ ] (اِخ )ابن اوس بن اصرم . رجوع به ابومحمد (مسعود...) شود.
مسعود. [ م َ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابی علی بن مسعودبن علی بن موسی سلماسی ، مکنی به ابوالفتح . فقیه و ادیب و شاعر قرن هفتم هجری و منسوب ب...
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن ابی بکربن حسین بن جعفر الفراهی ، مکنی به ابونصر. از مردم فراه . صاحب نصاب الصبیان و معاصر امام شرف الدین محمدبن ...
مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم غزنوی . رجوع به مسعود غزنوی شود.