مسعودی رازی . [ م َ ی ِ ] (اِخ )
۞ از شعرای سلطان مسعود غزنوی بوده است . ابوالفضل بیهقی در تاریخ مسعودی در حوادث سنه ٔ
430 هَ .ق . گوید: و امیر [ مسعودبن محمود غزنوی ] رضی اﷲ عنه به جشن مهرگان نشست روز سه شنبه بیست وهفتم ذی الحجة بسیار هدیه و نثار آوردند. شعرا را هیچ نفرمود و بر مسعود رازی خشم گرفت و او را به هندوستان فرستاد که گفتند او قصیده ای گفته است و سلطان را نصیحتها کرده (در تعریض به قبائل سلجوقیه ) در آن قصیده ، و این دو بیت از آن قصیده است :
مخالفان تو موران بدند مار شدند
برآر زود ز موران مار گشته دمار
مده زمانشان زین بیش و روزگار مبر
که اژدها شود ار روزگار یابد مار.
این مسکین سخت نیکو نصیحتی کرد هرچند فضول بود و شعرا را با ملوک این نرسد. (حواشی محمد قزوینی بر چهارمقاله ص
28 از لباب الالباب ج
2 ص
63 و تاریخ بیهقی ص
601).