اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسلم

نویسه گردانی: MSLM
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن الحجاج بن مسلم القشیری نیشابوری (ولادت 204 هَ .ق . وفات 261 هَ .ق .). مکنی به ابوالحسین و ملقب به امام الحافظ. از مردم خراسان و از محدثین بزرگ قرن سوم هجری است . مولدش به نیشابور بود و زندگیش در حجاز و مصر و شام و عراق گذشت . وی را تألیفاتی است که اشهر آنها کتاب «صحیح » می باشد که به «صحیح مسلم » شهرت دارد و یکی از کتاب های معتبر در حدیث ، و از «صحاح سته » است . مسلم در طول 25 سال بالغ بر 12000 حدیث در این کتاب جمع کرده است . کتب ذیل از جمله تألیفات اوست : المسند الکبیر،الجامع، الاسماء والکنی ، الافراد و الوحدان ، الاقران ، مشایخ الثوری ، تسمیة شیوخ مالک و سفیان وشعبة، کتاب المخضرمین ، کتاب اولاد الصحابه ، أوهام المحدثین ، الطبقات ، افراد الشامیین ، التمییز و العلل . (از الاعلام زرکلی ). ابوالحسین مسلم بن الحجاج بن مسلم بن وردبن کوشاد القشیری . در تصحیح المصابیح مسطور است که ولادتش درسنه ٔ اربع و مائتین روی نمود و او در خراسان از یحیی بن یحیی و اسحاق بن راهویه استماع حدیث کرد و در ری از محمدبن مهران الجمال و در عراق از احمدبن حنبل و در حجاز از سعیدبن منصور و در مصر از عمروبن شوار، وبه چهار واسطه از نبی (ص ) روایت حدیث کند. وفاتش درشب یکشنبه بیست وپنجم رجب سال 261 هَ .ق . در نیشابوراتفاق افتاد و هم در آن شهر مدفون گشت . در تاریخ امام یافعی مذکور است که مسلم صحیح خود را از 300هزار حدیث مسموعه تصنیف نمود و میان علماء اهل سنت در باب تفضیل صحیح بخاری و صحیح مسلم اختلاف است و مشهور است که کتاب بخاری أفقه و کتاب مسلم أحسن سیاق را درروایات دارد. (از حبیب السیر چ طهران ج 2 ص 280).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کعب خلف مسلم . [ ک َ خ َ ل َ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول . واقع در 8هزارگزی جنوب شوش و 4هزارگزی باخت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن مسلم شکانی . [ اِ م ِ ن ِ م ُ ل ِ م ِ ش ِ ] (اِخ ) ابواسحاق . از مردم شکان ، قریه ای نزدیک بخارا. فقیه و فاضل . در فقه شاگرد ابوبکرب...
مصلم . [ م ُص َل ْ ل َ ] (ع ص ) مرد گوش از بن بریده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بریده گوش . (مهذب الاسماء).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.