مسلم
نویسه گردانی:
MSLM
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن عقیل بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم ، مقتول به سال 60 هَ .ق . از اجله ٔ بنی هاشم و کسی است که سیدالشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده . وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت . چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین (ع ) اعلام داشتند، حسین بن علی (ع ) او را روانه ٔ کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد و او از قریب 18000 تن بیعت گرفت ، اما یزید، عبیداﷲبن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیداﷲ مردم را از بیعت حسین (ع ) منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند. مسلم شوی رقیه دختر حضرت علی (ع ) است که مادرش کلبیه بود. (از اعلام زرکلی و یادداشت مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
کعب خلف مسلم . [ ک َ خ َ ل َ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول . واقع در 8هزارگزی جنوب شوش و 4هزارگزی باخت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن مسلم شکانی . [ اِ م ِ ن ِ م ُ ل ِ م ِ ش ِ ] (اِخ ) ابواسحاق . از مردم شکان ، قریه ای نزدیک بخارا. فقیه و فاضل . در فقه شاگرد ابوبکرب...
مصلم . [ م ُص َل ْ ل َ ] (ع ص ) مرد گوش از بن بریده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بریده گوش . (مهذب الاسماء).