اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مسلم

نویسه گردانی: MSLM
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن قریش بن بدران العقیلی ، ملقب به شرف الدوله و مکنی به ابوالمکارم . در موصل و دیار ربیعه و مضر امارت داشت . وی شیعی مذهب بود. و بعد از وفات پدر به سال 453 هَ .ق . به امارت رسید و مدت 35 سال حکومت کرد و در این مدت بر حلب و برخی از نواحی روم استیلا یافت و در جنگی که با سلیمان قتلمش کرد او را به قتل رساند، ولی خود نیز در این محاربه کشته شد، و به روایتی خادمش او را در حمام خفه کرد به سال 478 هَ .ق . (الاعلام زرکلی از تاریخ موصل ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
کعب خلف مسلم . [ ک َ خ َ ل َ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول . واقع در 8هزارگزی جنوب شوش و 4هزارگزی باخت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن مسلم شکانی . [ اِ م ِ ن ِ م ُ ل ِ م ِ ش ِ ] (اِخ ) ابواسحاق . از مردم شکان ، قریه ای نزدیک بخارا. فقیه و فاضل . در فقه شاگرد ابوبکرب...
مصلم . [ م ُص َل ْ ل َ ] (ع ص ) مرد گوش از بن بریده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بریده گوش . (مهذب الاسماء).
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.