مسلم
نویسه گردانی:
MSLM
مسلم . [ م ُ ل ِ ] (اِخ ) ابن محرز، مکنی به ابوالخطاب ، متوفی به سال 140 هَ .ق . از متقدمان در هنرغناء و موسیقی . اصلش ایرانی است . پدرش مقیم مکه و از خدام کعبه بود. مسلم در مکه پرورش یافت ، سپس گاه در این شهر و گاه در مدینه به سر می برد و موسیقی را در مدینه فراگرفت و در این فن براعت یافت ، سپس به ایران آمد و موسیقی ایرانی را فراگرفت آنگاه به شام رفت و آهنگ های رومی را نیز فراگرفت و از درهم آمیختن موسیقی عربی و ایرانی و رومی نوعی موسیقی خاص و جالب به وجود آورد که در الحان و اشعار عرب مورد استفاده قرار گرفت و قبل از وی نظیر نداشت و چون شهرتش مقارن با صدر دولت عباسیان بود مورد احترام و توجه آنان واقع گشت و به وی «صنّاج العرب » می گفتند. در اواخر عمر به جذام گرفتار شد و منزوی گشت . (از الاعلام زرکلی ).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
کعب خلف مسلم . [ ک َ خ َ ل َ م ُ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول . واقع در 8هزارگزی جنوب شوش و 4هزارگزی باخت...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ابراهیم بن مسلم شکانی . [ اِ م ِ ن ِ م ُ ل ِ م ِ ش ِ ] (اِخ ) ابواسحاق . از مردم شکان ، قریه ای نزدیک بخارا. فقیه و فاضل . در فقه شاگرد ابوبکرب...
مصلم . [ م ُص َل ْ ل َ ] (ع ص ) مرد گوش از بن بریده . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (آنندراج ). بریده گوش . (مهذب الاسماء).