مسیب
نویسه گردانی:
MSYB
مسیب . [ م ُ س َی ْ ی َ ] (ع ص ) ستور گذاشته شده بر سر خود. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بر سر خود گذاشته شده . (ناظم الاطباء): صبی مسیب ؛ طفل بدون محافظ و بدون نگاهبان . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
مثیب . [ م ُ ] (ع ص ) پاداش دهنده . (غیاث ) (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اثابة شود. || به اعتدال مزاج آینده . (...
مصیب محله . [ م ُ ص َی ْ ی ِ م َ ح َل ْ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری واقع در 25 هزارگزی خاور بهشهر با 2...