اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مشاطه وار

نویسه گردانی: MŠAṬH WʼR
مشاطه وار. [ م َش ْ شا / م َ طَ / طِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) همچون آرایشگر. همچون مشاطه . مشاطه گونه . مانند مشاطه :
از بهر عروسان فکرتت را
آرایش مشاطه وار دارد.

مسعودسعد (دیوان ص 100).


صبح ... مشاطه وار کُله ٔ ظلمانی ... برداشت . (کلیله و دمنه ).
در باغ چو شد باد صبا دایه ٔ گل
بربست مشاطه وار پیرایه ٔ گل .

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.