مشک پخته
نویسه گردانی:
MŠK PḴTH
مشک پخته . [ م ُ / م ِ ک ِ پ ُ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آن بود که نضج او بمرتبه ٔ کمال رسیده باشد و اثری از دمویت در اونمانده چنانکه در عود خام . (بهار عجم ) (آنندراج ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.