مشکل
نویسه گردانی:
MŠKL
مشکل . [م ُ ک ِ ] (اِخ ) حاکم عراق (در زمان حکومت اتابک مظفرالدین ). رجوع به تاریخ گزیده چ براون ج 1 ص 525 شود.
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
مشکل گشایی . [ م ُ ک ِ گ ُ ] (حامص مرکب ) آسان کردن کارهای دشوار و غالب آمدن بر آنها. (ناظم الاطباء) : ز کوی مغان رخ مگردان که آنجافروشند ...
جعل کردن و برساختن . ایجاد کردن مشکل. مانع و راهبند جلو پای کسی گذاشتن